۱۳۸۷ اسفند ۱, پنجشنبه

شجره نامه

فکرکردم که شرط ادب ایجاب می کنه که توی این یادداشت اول خودمو برای خوانندگان فرضی و بالقوه ی محترم و محترمه معرفی کنم. مشکل اینجاست که چی بگم و از کجا شروع کنم. فکرشو که کردم دیدم خیلی هم مشکل نیست، چونکه آدم مستقل از اینکه کی هست و چی کاره است، همیشه اصل و نصب و تاریخ و فرهنگ و تمدنش و داره، درسته؟ حالا که اینطوره منم یک شجره نامه مشتی رو می کنم که تهش به یک آدم کله گنده برسه و منم این سره درخت به یک نون و نوایی برسم.

رفتم دنبال درختم بگردم که یادم افتاد ازبس توفکر کار و زندگی و اینکه کجا برم و چی کار بکنم و دنیا دست کیه و من اینجا چی کار می کنم و خلاصه زندگی کیلو چند که یک کپی از این درخت عزیز رو با خودم نیووردم. مثل اینکه چاره ای ندارم جز اینکه از رو درخت بقیه یک چیزی سرهم کنم که شرمنده نشم همین اول کاری. اینم نتیجه ی تقلب بنده:

- از حدود 4.5 بیلیون (درست خوندین 10 به توان 9) سال پیش تا حدود 3.5 بیلیون سال پیش بنده اصولا وجود خارجی (حتی داخلی) نداشتم برای اینکه اوضاع و احوال همچین بر وفق مراد نبود

- بعد از اون به مدت حدود 3 بیلیون سال یعنی تا حدود 600 میلیون سال پیش بنده تک سلولی تشریف داشتم. اگه میگین حالا یهو سروکله ات از کجا پیدا شد، والا دروغ چرا قضیه مال خیلی وقت پیش یادم نمیاد!

- حدود 600 میلیون سال پیش نمیدونم حوصلم از تنهایی سررفت یا اینکه از ترس، گفتم بد نیست با همکاری جمعی از تک سلولی های دیگه یک بدنی به هم بزنم و یک هیکلی گنده کنم و از این حالت تک سلولی در بیام

- از اون موقع تا حدود 380 میلیون سال پیش دیگران هم که از من یاد گرفته بودن هی بدن های جورواجورو قدو نیم قد درست کردن. در ضمن همه ی اینا توی دریا اتفاق افتاد.

- از همون حدودای 380 میلیون سال پیش بود که دیگه کم کم حوصلم شروع کرد از آببازی سر رفتن و گفتم یه سرکی بکشم ببینم بیرون آب چه خبره. چشم به هم زدم دیدم 40,50 میلیون سال گذشت و این بازی گوشیا کار دستم داد و "دوزیست" شدم

- بعد از مهاجرت از خشکی به آب، کم کم فک و فامیل های جدید پیدا کردم از خزنده و پرنده و دایناسور گرفته تا فامیل های نزدیک تر که همون پستانداران گرامی باشن

- حدود 65 میلیون سال پیش یک اتفاق مهم افتاد، اونم این بود که گردن کلفتای شهر که همون دایناسورا باشن نسلشون منقرض شد و این باعث شد که جا برای شکوفایی استعدادها و جولان دادن بقیه ی اهالی شهر باز بشه

- یکی از این استعدادهای شکوفا شده میمون ها بودن که سر و کلشون حدود 40 میلیون سال پیش پیدا شد

- حدود 18 میلیون سال پیش میرسیم به اولین apes. (به نظر میاد که تو فارسی فقط یک واژه ی میمون برای ape و monkey هست درحالیکه اینا دو گونه ی متفاوت هستن. مثلا یه فرقشون اینکه ape که بنده هم جزوشون هستم "دم" نداره)

- حدود 14 میلیون سال پیش میرسیم به جایی که ما راهمون و از اجداد اورانگوتان سوا میکنیم و حدود 7 میلیون سال پیش از اجداد گوریل

- به نظر میاد که حدود 6 میلیون سال بنده و شامپانزه های عزیز راهمون و از هم جدا کردیم و بنده همچین بفهمی نفهمی تصمیم گرفتم که دیگه باید برم که آدم بشم!

- درراستای این تصمیم (آدم شدن) حدود 2 میلیون سال طول کشید که شروع کنم روی دو پا راه برم و حدود 2 میلیون سال دیگه طول کشید که مغزم شروع کرد به بزرگ شدن

- حدود 200 هزار سال پیش از بس هر جا رفتم خواستگاری گفتن خونه داری؟ گفتم نه، خسته شدم رفتم یه غار بره خودم دست و پا کردم. بره همین معروف شدم به آقای "غارنشین"

- حدود 40 هزار سال پیش یک انقلاب فرهنگی اتفاق افتاد، بعضیا میگن احتمالا دلیل این انقلاب این بوده که بنده زبون وا کردم!

- حدود 30 هزار سال میگذره تا انقلاب بعدی که همون انقلاب کشاورزی باشه اتفاق بیفته. به نظر میاد که من اون موقع ها خیلی حال و حوصله ی انقلاب کردن نداشتم :)

- از 10 هزار سال پیش به بعد و دیگه براتون نمی گم!

  • نتیجه ی درختی اول: به نظر میاد که بنده با تمام موجودات زنده ی روی زمین فامیل هستم ولی نمیدونم چرا میگن که همین تازگی ها ... آسمون پاره شده و من همین طوری که الان در خدمتون هستم قلمبه افتادم پایین!
  • نتیجه ی درختی دوم: با اینکه من کلی وقت پیش تصمیم گرفتم آدم بشم، نمیدونم چرا در بعضی از زمینه ها پیشرفت خوبی نداشتم!
  • نتیجه ی درختی سوم: چی فکرمیکردم چی شد؛ می خواستم به یک آدم کله گنده برسم، رسیدم به یک موجود تک سلولی! با این وضعیت فکر کنم بهتر باشه بره کسی قیافه نگیرم!

منابع تقلب:

Richard Dawkins (2004) The Ancestor's Tale

Neil Shubin (2008) Your Inner Fish